از طلوع تا غروب

چارلی چاپلین: وقتی زندگی ??? دلیل برای گریه کردن به تو نشان میده تو ???? دلیل برای خندیدن به اون نشون بده

از طلوع تا غروب

چارلی چاپلین: وقتی زندگی ??? دلیل برای گریه کردن به تو نشان میده تو ???? دلیل برای خندیدن به اون نشون بده

مممممممم:((

امیری به شاهزاده خانمی گفت





من عاشق توام ...



شاهزاده گفت :



زیباتر از من خواهرم است



که در پشت سر تو ایستاده است ...



امیر برگشت و دید هیچکس نیست .



شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!!



*عاشق به غیر نظر نمی کند .*


 

 

فکر کنم همه ی عشقا همینطوری باشه

نظر شما ها چیه؟؟؟؟

بخوان و درباره اش فکر کن

آدم های بزرگ در باره ایده ها سخن می گویند

آدم های متوسط در باره چیزها سخن می گویند

آدم های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند

 

آدم های بزرگ درد دیگران را دارند

آدم های متوسط درد خودشان را دارند

آدم های کوچک بی دردند

 

آدم های بزرگ عظمت دیگران را می بینند

آدم های متوسط به دنبال عظمت خود هستند

آدم های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند

 

آدم های بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند

آدم های متوسط به دنبال کسب دانش هستند

آدم های کوچک به دنبال کسب سواد هستند

 

آدم های بزرگ به دنبال طرح پرسش های بی پاسخ هستند

آدم های متوسط پرسش هائی می پرسند که پاسخ دارد

آدم های کوچک می پندارند پاسخ همه پرسش ها را می دانند

 

آدم های بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند

آدم های متوسط به دنبال حل مسئله هستند

آدم های کوچک مسئله ندارند

 

آدم های بزرگ سکوت را برای سخن گفتن برمی گزینند

آدم های متوسط گاه سکوت را بر سخن گفتن ترجیح می دهند

آدم های کوچک با سخن گفتن بسیار، فرصت سکوت را از خود می گیرند

کمک!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:((

یه یکی بم کمک کنه!؟نظر بده iDشو بزاره در دل کنم!

وااااااا.........ی

مرد درحال تمیز کردن اتومبیل تازه خود بود که متوجه شد پسر 4 ساله‌اش تکه سنگی برداشته و بر وری ماشین خط می‌اندازد.
مرد با عصبانیت دست کودک را گرفت و چندین مرتبه ضربات محکمی بر دستان کودک زد بدون اینکه متوجه آچاری که در دستش بود شود.
در بیمارستان کودک به دلیل شکستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد.
 
وقتی کودک پدرخود را دید با چشمانی آکنده از درد از او پرسید : پدر انگشتان من کی دوباره رشد می‌کنند؟
مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی‌توانست سخنی بگوید، به سمت ماشین خود بازگشت و شروع کرد به لگد مال کردن ماشین.
و با این عمل کل ماشین را از بین برد و ناگهان چشمش به خراشیدگی که کودکایجاد کرده بود خورد که نوشته بود :

( دوستت دارم پدر ! )

روز بعد مرد خودکشی کرد!

عصبانیت و عشق محدودیتی ندارند.
چیزها برای استفاده کردن هستند و انسان ها برای دوست داشتن.
مشکل دنیای امروزی این است که انسانها مورد استفاده قرار می‌گیرند و این درحالی است که چیزها دوست داشته می‌شوند.

مراقب افکارت باش که گفتارت می‌شود.
مراقب گفتارت باش که رفتارت می‌شود.
مراقب رفتارت باش که عادت می‌شود.
مراقب عادتت باش که شخصیتت می‌شود.
مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می‌شود.

جواب بده!

جمله سازی 1: 

 

 

اگه بلدی با: 

                        گاو چقله بادام و برف بازی  

                                          

                                                                 جمله بساز! 

 

به نفر اول کمک هزینه رفتن به ((گلاب به روتون)دسشویی می دیم